مشاوره 09686در راستاي سياستگذاري مرکز مديريت بيماريهاي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و به منظور دسترسي همگاني به مشاوره تلفني، مرکز بهداشت غرب تهران تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکي ايران، اقدام به راهاندازي شماره تلفن 09686 در جهت پاسخگويي سوالات در زمينه ايدز کرده است. افرادي که نياز به اطلاعات در زمينه ايدز، هپاتيت، اعتياد و بيماريهاي رواني دارند، ميتوانند از شنبه تا پنج شنبه از ساعت 8 صبح تا 13 جهت ارائه خدمات با شماره 09686 تماس حاصل نمايند
«خیلی به او وابسته شده بود و هر روز حداقل چند بار به هم زنگ میزدند و یا با هم بیرون میرفتند. میگفت رابطه آنها کنترلشده است و به او نیز قول ازدواج داده است. اما هنوز شرایطش برای خواستگاری کردن مهیا نیست. پدر و مادرش نیز چیزی در مورد این رابطه نمیدانستند. کمکم رابطهشان داشت از حد میگذشت. حسابی به او اعتماد کرده بود. چه آرزوها و خیالپردازیهایی که در مورد آیندهشان نکرده بود! تا اینکه روزی متوجه شد غیر از او با چند نفر دیگر نیز رابطه دارد و به همه آنها همین حرفها را زده و قول ازدواج داده. این ماجرا ضربهی روحی شدیدی به او وارد کرد.» این ماجرا و مواردی مشابه آن، متاسفانه امروزه علیرغم همهی هشدارهایی که در این زمینه داده میشود در جامعه ما زیاد اتفاق میافتد. ماجرای دخترها و پسرهایی که چشم و گوششان را بر روی حقایق میبندند و فقط دنبالهروی احساسات، عواطف و منطق خود هستند. که در نتیجه به سرنوشتهایی حتی بدتر از این هم دچار میشوند. همه این مسائل به علت باورهای نادرستی است که جوانان ما نسبت به دوستیهای خیابانی دارند. از جمله این باورها به موارد زیر میتوان اشاره کرد: - رابطه ما با بقیه فرق دارد. - آنقدر بزرگ شدهایم که درست و غلط مسائل را از هم تشخیص دهیم و درک کنیم. - حواسمان جمع است و میدانیم داریم چه کار میکنیم. - به من قول داده که من اولین و آخرین شخص در زندگی او هستم. - میتوانیم این رابطه را کنترل شده نگه داریم. - هدف ما ازدواج است نه دوستی. - تفاوتی در دوستی دو جنس موافق با دو جنس مخالف وجود ندارد و با کنترل روابط میتوان به آن ادامه داد. [1]
پی نوشت : 1. سایت آستان مهر دات آی آر، تاريخ مراجعه 4/9/92
پرسش: برخي بيماران رواني شديد و حتي خانوادههاي آنها، که به روانپزشکان رجوع ميکنند، بدينسبب که شغل مناسبي ندارند و هزينة ويزيت و دارويشان ـ که گاهي طولانيمدت و حتي در تمام عمر استـ بسيار است، با دفترچة بيمة خويشاوندان نزد مشاور حاضر ميشوند. وقتي ما، مشاوران، برايشان توضيح ميدهيم که حق نداريم از بيمة ديگران استفاده کنيم، از ما ميرنجند و گمان ميكنند که آنان را درنمييابيم. بنابراين، درمان را قطع ميکنند. با قطع دارو و درمان، بيماري شدت مييابد و بينش آنها کم ميشود و گاهي دچار توهم و هذيان و سوءظن شديد ميشوند و ممکن است به خود يا ديگران آسيب جدي برسانند. آيا متخصص ميتواند اهم و مهم کند و در اين موارد استثنائاً از بيمة ديگران براي درمان بيماران استفاده کند؟ پاسخ: استفاده از دفترچة بيمة ديگران جايز نيست؛ هرچند بيمار و خانوادهاش رنجيدهخاطر شوند و يا دچار مشکلات ديگري گردند. البته در مورد سؤال که بيماري شديد است، روانپزشک و ساير افراد نيکوکار ميتوانند در مخارج او، که از مصاديق خير است، شرکت کنند و لازم است مسئولين مربوطه بودجهاي را به اين امر اختصاص دهند.[1]
پی نوشت : 1.سيدمحمدتقي علوي و محمدحسين قديري، مشاوره زير گنبد فيروزه اي(استفتائات فقهي در حوزه مشاوره و درمان درماني)، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني قم(ره)، ص127.
نشانه هاي افسردگي عبارتند از 1. وجود خلق افسرده در بيشتر اوقات روز و تقريباً همه روزه، خواه از طريق گزارش ذهني؛ مثلاً: احساس غمگيني يا پوچي و خواه مشاهده ديگران؛ همانند غمگيني و اشکبار بودن. 2. کاهش قابل ملاحظة علاقه يا احساس لذت نسبت به همه يا تقريباً همه فعاليت ها در بيشتر اوقات روز. 3. کاهش يا افزايش شديد وزن، بدون رژيم غذايي و يا کاهش يا افزايش اشتها؛ تقريباً در همة روزها. توجه: در کودکان، ناتواني براي رسيدن به وزن مورد انتظار را، هميشه در نظر داشته باشيد. 4. بي خوابي يا پرخوابي؛ تقريباً هر روز. 5. خستگي شديد يا از دست دادن انرژي؛ تقريباً هر روز. 6. احساس بي ارزشي يا گناه افراطي. 7. کاهش توانائي تفکر و يا تمرکز، يا بلا تصميمي؛ تقريباً در هر روز. 8. افکار تکرار شونده در مورد مرگ؛ البته نه به صورت ترس از مرگ؛ بلکه انديشه پردازي مکرر در مورد خودکشي، بدون يک طرح خاص يا اقدام به خودکشي با طرح خاص بر اساس پژوهش ها و آمارها اگر شخصى حداقل 5 علامت از علايم و معيارهاى ذكر شده را به طور همزمان و در يك دوره دو هفته اى داشته باشد و عملكردش نيز دچار تغيير و تنزل شود، اين فرد افسرده تلقى مى شود. نكته اى كه بايد به آن توجه كرد اين است كه حتماً يكى از علايم پنج گانه براى تشخيص افسردگى اساسى بايد داشتن خُلق افسرده يا بى علاقگى و بى لذتى از مواهب و فعاليت هاى زندگى باشد.[1] تذكر: براي درمان افسردگي ابتدا از روان پزشك و سپس از روان شناس باليني حاذق متدين مدد بگيريد.
از محبت تلخ ها شیرین شود*** وز محبت مس ها زرین شود. از محبت خارها گل مى شود*** از محبت سركه ها مُل مى شود این شعر شورانگیز را در خاطرتان دارید؛ آدمی، مفتون مهر و كشته محبت است. قرآن مي فرمايد در روابط خود به جاي ستیز، پرخاش و مقابله به مثل، گذشت و بخشش کنی ناباورانه ببينيد كه دشمن دیرینه شما دوستی دلسوز مي شود. «إِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ؛ برخوردهاى مثبت و منفى هرگز يكسان نيست. بدى را با شيوه ای که نيكوتر است دفع كن كه ناگاه خواهى ديد همان كه ميان تو و او دشمنى بود، چون دوستى صميمى گشته است.» اين يعني «واكنش مثبت در برابر كنش و عمل منفي»،كه سيره معصومان عليهم السلام است. این قانون در روابط همسران نيز حاكم است. پيامبر صلى الله عليه و آله : هِبَةُ الرَّجُلِ لِزَوْجَتِهِ تَزِيدُ فِي عِفَّتِهَا؛ هدیه دان مرد به همسرش عفت اورا افزایش می دهد. حتماً مي پرسيد چگونه هديه، عفت را زياد مي-كند؟! بله، هديه نشان و سمبل عشق و محبت ما به طرف مقابلمان است. یکی از مهم ترین قوانین روابط انساني مي گويد: به كسي كه محبت كني او را اسير خود كرده اي؛« الانسانُ عبيدُ الاحسانِ». اگر همسر، به ویژه زن که عاطفه محور است، اسير مهر و محبت و احسان مالی، عاطفی و حمایتی شوهرش شود، به او خيانت نمي كند و در حضور و غيبت همسرش به او وفا دار خواهد بود. اجازه دهيد سخن خود را با يك داستان كوتاه و یک قانون مهم به پایان برسانم؛ داستاني كه محبت را اساس شادكامي در روابط انساني مي داند با اين قانون مي تواني حتي مادر شوهرت را بكشی! اما با تیغ مهر و محبت. دختری بعد از ازدواج نمیتوانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث میکرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سمّ خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر میریخت و با مهربانی به اومیداد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهترو بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمیخواهد که بمیرد، خواهش میکنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.[1] توجه توجه براي دانلود ماهنامه خانه خوبان از اينجا وارد شود: http://farhangisite.ir/node/20
پی نوشت : 1. ماهنامه خانه خوبان ویژه خانواده ها، م.ح قديري، اردیبهشت و خرداد 1392، ش52و53، ص8.
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[1]؛ و كسى كه از خدا پروا كند براى او راه خروجى (از مشكلات) قرار مى دهد و او را از راهى كه گمان نمى برد روزى مى دهد و كسى كه بر خدا توكل نمايد او برايش كافى است مسلّما خداوند رساننده فرمان و تحقق بخشنده اراده خويش است همانا خداوند براى هر چيزى (از اجزاء عالم هستى از نظر ماهيت و كمّ و كيف و آثار وجودى و مدت بقا) اندازه اى قرار داده است.
and whoever is careful of (his duty to) Allah, He will make for him an outlet, And give him sustenance from whence he thinks not; and whoever trusts in Allah, He is sufficient for him; surely Allah attains His purpose; Allah indeed has appointed a measure for everything
مدیریت نه زورگویی شوهرم با استناد به آية 34 سورة نساء (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء)، [1] در مسائل خانه حرف اول و آخر را ميزند و هميشه از من ميخواهد كه در مشاجرات كوتاه بيايم و عذر بخواهم تا آرامش به زندگي بازگردد. آيا برداشت او از اين آيه درست است؟ پاسخ: آية شريفه، «مديريت خانه» را به مرد ميدهد، «نه زورگويي» را. لذا مرد حق ندارد با استناد به آية شريفه به زن و فرزندان ظلم نمايد. شما هم سعي کنيد زمينههاي مشاجره را از بين ببريد تا زندگي آرام و سالمي داشته باشيد. [2]
پی نوشت : 1. «مردان سرپرست و نگهبان زناناند». 2 . مشاوره زیر گنبد فیروزه ای، محمدتقی علوی و محمدحسین قدیری، مرکز مشاوره مؤسسه امام خمینی قم، ص62.
را ه های خود شناسی 1- خودکاوی و بررسی آثار نوشتاری و هنری خود، 2 - بررسی وِیژگی های شخصیتی خانوادگی 3- تأمل در دوستان در روند زمان( غالبا انسان با همجنس خودش دوست می شود) 4- بررسی تجارب گذشته، 5- تحلیل انتقادات و نظرات مثبت و منفی دیگران، 6- تحلیل رویا ها، 7- مطالعات روان شناختی، 8- کمک از آزمون های روان شناختی مثل آزمون شخصیت کتل(با کمک از روان شناس) [1]
پی نوشت : [1] . نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام
مشاوران قلابی مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارويى را كه براى درد چشم حيوانات تجويز مىكرد به چشم او كشيد و او كور شد. او از دست دامپزشك شكايت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشيد. رأى نهايى دادگاه اين شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هيچ تاوانى بر گردن تو نيست، اگر اين كور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمىآمد. هدف از اين حكايت آن است كه هر كس مهمى را به شخص ناآزموده و غير متخصص واگذارد، علاوه بر اين كه پشيمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبكسر خوانده خواهد شد. ندهد هوشمند روشن رأى *** به فرومايه كارهاى خطير بوريا باف اگر چه بافنده است *** نبرندش به كارگاه حرير روان شناسی علمی است که شاخههای زیادی دارد و دانشمندان این علم سالهای زیادی در آن تحقیق و کار کردهاند. این گونه نیست که هرکسی بتواند بدون خواندن این رشته بتواند خدمات مشاوره ای داشته باشد. بنابراین برای ارتقا سلامت روان و درمان از افرادی که در این رشته تحصیل کردهاند کمک بگیرید از سوی دیگر در این امر به هر روانشناسی اعتماد نکنید همان گونه که به کار هر پزشک قلبی اعتماد نمیکنید، بنابراین تحقیق کنید تا روانشناس حاذق و ماهری را بیابید. [1]
نکوهش بیجا سیر، یک روز طعنه زد به پیاز *** که تو مسکین چقدر بد بويي! گفت، از عیب خویش بیخبری *** زان ره از خلق، عیب میجويی گفتن از زشترويی دگران *** نشود باعث نکورويی تو گمان میکنی که شاخ گلی *** بهصف سرو و لاله میرويی یا که همبوی مشک تاتاری *** یا ز ازهار باغ مینويی خویشتن، بیسبب بزرگ مکن *** تو هم از ساکنان این کويی ره ما، گر کج است و ناهموار *** تو خود، این ره چگونه میپويی در خود، آن به که نیکتر نگری *** اول، آن به که عیب خودگويی ما زبونیم و شوخ جامه و پست *** تو چرا شوخ تن نمیشويی
منبع شادكامي يكي از مهم ترين منابع شادكامي تنظيم انتظارات با امكانات و واقعيات زندگي است. انبيا و ائمه عليهم السلام يكي از از رسالاتشان تنظيم اين امر و بالا بردن درجه شادكامي بشر است. به عنوان نمونه وقتي تذكر مي دهد كه آنچه نپايد دلبستگي نشايد براي افزايش سلامت روان ما است. فردي كه به ماشينش دلبسته است اگر در تصادفي ماشينش از بين برود تا مرز افسردگي پيش مي رود و... راههاي كنار آمدن با واقعيات تلخ 1-توجه به اين كه مي توانست بدتر از اين هم اتفاق افتد. 2- توجه به اين امر كه بي تابي وضع را بدتر ميكند«الجزع و اتعب من الصبر،بىتابى از صبر و شكيبايى ناراحت كنندهتر است» در حديث ديگرى كه از امام هادى عليه السلام نقل شده،ضمن اشاره به نكته جالبديگرى، مىفرمايند:«المصيبة للصابر واحدة و للجازع اثنان،مصيبتبراى انسان صبوريكى است و براى انسان بى صبر و ناشكيبا دوتاست.» 3- همنشيني با افراد صبور و افراد كه ما را به صبر و ايستادگي دعوت ميكنند نه افرادي كه وضع ما را بدتر ميكنند. 4-خواندن شرح حال افرادي كه در برابر ناملايمات زندگي مقابله كرده اند. 5- الگو قرار دادن افرادي كه از نعمت هاي جسمي و ديگر نعمت ها برخوردار نيستند ولي در برابر تلخيهاي زندگي تحمل بالايي دارند. 6- كمك از صبر و نماز كه دو تكنيك الهي در مشكلات زندگي هستند واستعينوا بالصبر و الصلاه. همه عبادات قدرت مقاومت ما را در برابر واقعيات تلخ بالا مي برند. 7-فهرست كردن ضررهاي بي تابي و مرور روزانه اين فهرست . امير مؤمنان على عليه السلام در مذمت جزع مىفرمايند:«اياك و الجزع فانه يقطع الاملو يضعف العمل و يورث الهم،از جزع و ناشكيبايى بپرهيز،زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم اندوه به بار مىآورد» 8- فهرست كردن فوايد پذيرش واقعيت و بالا بردن قدرت سازگاري و مرور روزانه اين فهرست. 9- مشورت ، تفكر و مطالعه براي كاستن آسيب ها. 10-دعا و درد و دل و راز و نياز با خدا( گاهي گريه در درگاه خدا سبب آرام شدن مي شود) 11-ديدن زندگي افرادي كه وضعشان به مراتب از ما بدتر است. سعدي مي نويسد ناراحت بودم كفش ندارم يكي را ديدم پا نداشت. 12-مطالعه كتاب رضايت از زندگي اثر عباس پسنديد 13-مطالعه كتاب انسان در جستجوي معنا نوشته ويكتور فرانكل. 14-ذكر زياد خدا كه ياد خدا سبب آرامش مي شود. [1]
کارمندان خوشمزه! طنز و شوخی مانند روغن برای دستگاه و موتور ماشین است باور ندارید؟ بخوانید: پنج آدمخوار به عنوان برنامه نویس در یک شرکت کامپیوتری استخدام شدند. پس از مراسم خوشامدگویی، رئیس شرکت به آنها گفت: «شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی میگیرید و می توانیدبه غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید، بنابراین فکر کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید.» آدمخوارها قول دادند که خوب کارشان را انجام دهندو با کارکنان شرکت هم کاری نداشته باشند. آنها به خوبی کار میکردند و نتیجه کارشان نیز رضایتبخش بود.چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: «میدانم که شما خیلی سخت کار میکنید، من هم از همه شما راضی هستم اما یکی از نظافتچیهای شرکت مدتی است ناپدید شده، کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟!» آدمخوارها به یکدیگر نگاهی کرده و اظهار بی اطلاعی کردند. بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، بزرگ آدمخوارها از بقیه پرسید: «کدوم یک از شما نادانها اون نظافتچی رو خورده؟ هان؟! کدومتون؟» پس از دقایقی یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا آورد و اعتراف کرد که نظافتچی شرکت را خورده است! بزرگ آدمخوارها گفت: «ای احمق! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان ومدیران پروژهها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا رو خوردی و رئیس متوجه شد! از این به بعد لطفا افرادی که کار میکنند را نخورید!» [1]
مدیریت زمان مردی دیر وقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج سالهاش را دید که در انتظار او بود.- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟ - بله حتماً. چه سوال؟- بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟ مرد با عصبانیت پاسخ داد : این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی میپرسی؟- فقط میخواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟- اگر باید بدانی می گویم. 350۰ تومان.- پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود، آه کشید. بعد به مرد نگاه کرد و گفت: میشود لطفاً 1500 تومان به من قرض بدهید؟ مرد بیشتر عصبانی شد و گفت: اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال فقط این بود که پولی برای خرید اسباب بازی از من بگیری، سریع به اتاقت برو و فکر کن که چرا اینقدر خودخواه هستی. من هر روز کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانهای وقت ندارم. پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست. مرد نشست و باز هم عصبانیتر شد. بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی خشن رفتار کرده است. شاید واقعاً او به 1500 تومان برای خرید چیزی نیاز داشته است. به خصوص اینکه خیلی کم پیش میآمد پسرک از پدرش پول درخواست کند. مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد. - خواب هستی پسرم؟ - نه پدر بیدارم. - من فکر می کنم با تو خشن رفتار کرده ام. امروز کارم سخت و طولانی بود و ناراحتیهایم را سر تو خالی کردم. بیا این هم 1500 تومان که خواسته بودی. پسر کوچولو نشست خندید و فریاد زد : متشکرم بابا. بعد دستش را زیر بالشش برد و از آن زیر چند اسکناس مچاله بیرون آورد. مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته دوباره عصبانی شد و گفت: با اینکه خودت پول داشتی چرا دوباره تقاضای پول کردی؟ بعد به پدرش گفت: برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من 350۰ تومان دارم. آیا میتوانم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟ چون دوست دارم با شما شام بخورم...! [1]
پی نوشت : [1] . کتاب احکام کار محمدعلی قدیری- نیز نرم افزار نیش ها و نوشها سایت اسک دین دات کام.
مشاوره تلفنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی( 096400) مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، هدف پاسخگویی تخصصی به سوالات و شبهات، توسط دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تاسیس گردیده است. واحد پاسخگویی تلفنی با هدف دسترسي آسان و سريع پرسشگران به پاسخ هاي دینی، در سال 1385 فعالیت خود را آغاز کرده و با بهرهگیری از کد خدماتی (09640) به صورت زنده پاسخگوی پرسشهای دینی است. اين بخش كه در مدت كوتاهي توانست جايگاه مناسب و در خور شأني براي خود كسب نموده و مورد استقبال گسترده اقشار مختلف جامعه قرار گيرد.این بخش با استفاده از 150 خط مستقل و بهره گيري از 200 محقق و متخصص حوزوي در قالب 100 كرسي ، روزانه به بیش از 3500 تماس تلفنی که در بردارنده حدود8000 سئوال است ، پاسخگویی می نماید. ساعات فعالیت این واحد در سه شیفت صبح و عصر بوده و روزانه 8 ساعت پاسخگوی سؤالات مراجعان محترم است. واحد تلفني در حوزه هاي زير خدمت مشاوره اي دارد: 1ـ فلسفه و کلام،2ـ فقه و احكام،3ـ اخلاق،4ـ تاریخ و سياست، 5ـ قرآن و حديث، 6- مشاوره و تربيت. نشانی: قم ـ صندوق پستی 197 ـ 37185 تلفن مستقیم: 7835566-7743183 تلفن تماس: 096400
توهين به بيماران ذهنی(رواني) سؤال: در جامعه اسلامي با افرادي مواجه ميشويم که در خانواده خود فرد مبتلا به معلوليت ذهني [1] ( نه عقب مانده ذهني)، اختلالات يادگيري، حافظه، منگوليسم، بيماران رواني (اسکيزوفرني و..)، معتاد و...دارند. برخي افراد براي صدا زدن اين بيماران از واژههاي زشت که حاکي از تحقير و تمسخر است مانند رواني، خل، ديوانه، عقب مانده ، منگول و... استفاده ميکنند. با توجه به سنّت پيامبر- ص- در برخورد با اين افراد آيا اين امر که سبب اذيت مؤمن( بيمار و خانوادهاش) و تحقير و وهن بيماران است و تأثير روان شناختي بدي بر آنها دارد، گناه ندارد؟ اگر اين بيتوجهي از سوي متخصصين باشد که آگاه به فرايند بيماري هستند گناهش شديدتر نيست؟ پاسخ: قرآن ميفرمايد: وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ [2] ؛ واي بر هر بدگوي هرزه زبان . امام باقر عليه السلام فرمودند: سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الْكَلَام [3] ؛ سخن زشت ابزار انسانهای پست است. به چند دليل اين عمل با اشکال روبروست: - استفاده از کلمات زشت که عرفاً فحش و ناسزا به حساب آيد شرعاً جايز نيست. - مسخره کردن ديگران خصوصا يک بيمار شرعاً جايز نيست. - توهين کردن به ديگران شرعاً جايز نيست. - اذيت و آزار ديگران خصوصا مؤمن شرعاً جايز نيست. - اگر فرد عالمي گناه کند مجازاتش بيش از فرد جاهل است. خداوند متعال در قرآن ميفرمايد؛ ولا تنابزوا بالالقاب...از گناهان کبيره ايذاء به مومن و سبّ و تحقير ديگران است و اينکه گناه است، شکي نيست. البته توهين وايذاء وتحقير ديگران از شخص عالم زشت تراست که در روايات گناه عالم را از غيرعالم بيشتر ميداند. در بحث تقليد در مبحث عدالت اين موارد مذکور را از گناهان کبيره نام ميبرد.(و گناه کبیره انسان را از عدالت ساقط می کند). نکته تربیتی: روزي از روزها که پيامبر خدا- صلّي الله عليه و آله- از کوچههاي عبور ميکرد، عدهای از مردم را ديد که در آنجا جمع شدهاند. حضرت از آنها پرسيد: بر گِرد چه جمع شدهايد؟ عرض کردند: ديوانهاى است که اعمال جنونآميز و خندهآورش مردم را متوجه خود ساخته. پيامبر آنها را به سوي خود فراخواند و فرمود: او مريض است و ديوانه نيست. اما مىخواهيد ديوانه واقعى را به شما معرفى کنم؟ همه خاموش بودند و با تمام وجودشان گوش مىدادند. عرض کردند: بفرماييد، اى رسول خدا حضرت فرمود: إنّ المَجنونَ حَقَّ المَجنونِ المُتَبَختِرُ في مِشيَتِهِ، النّاظِرُ في عِطفَيهِ، المُحَرِّكُ جَنبَيهِ بمَنكِبَيهِ، يَتَمَنّى علَى اللّهِ جَنَّتَهُ و هُو يَعصيهِ، الذي لا يُؤمَنُ شَرُّهُ و لا يُرجى خَيرُهُ فذلكَ المَجنونُ و هذا المُبتَلى. [4] ديوانه حقيقى کسى است که با تکبر و غرور راه مىرود، متکبّرانه به دو طرف خود نگاه مىکند و پهلوهايش را با شانههایش حرکت میدهد. نافرمانى خدا میکند و با اين حال بهشت او را آرزو میکند. کسى از شرّ او ايمن نيست و به خيرش اميدى نمیرود. پس ديوانه واقعى او است و اين را که ديديد تنها يک بيمار است. در برخی روایات آمده دیوانه کسی است که دنیای فانی را بر آخرت باقی برمی گزیند. [5] تذکر: انسان دو بعد دارد: زیست و فیزیولوژیک و اعصاب و روان)، دوم روح (که اصالت انسان به آن است و باقی است) بیماری روانی از نظر علم روان شناسی و روان پزشکی نوعی بیماری ذهنی است که مربوط به جسم است. روان پزشک، متخصص اعصاب و ذهن است. بیماری روحی مربوط به علم اخلاق است و مربوط به نفس مجرد و روح ما است.
مراسم عيدالزهرا سؤال: حكم شرعى رفتن در مجالس نهم ربيع الاول كه در آن مجالس به خاطر شادى شيعيان شروع به لعن و نفرين به دشمنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و مزاح كردن و لطيفه گفتن میکنند، چيست؟ مجلس تا چه حدّى بايد در شادى پيش برود؟معمولا در مراسم عيدالزهرا كف زدن، پايكوبى، رقص و حتّى امورى را كه جميع فقها صريحاً فتوا به حرمت آن دادهاند، را مستند به حديث رفع القلم كه ذيلا به آن اشاره میشود، جايز میدانید؟ «وَ اَمَرْتُ الْكِرامَ الْكاتِبينَ اَنْ يَرْفَعُوا الْقَلَمَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ ثَلاثَةَ اَيّام مِنْ ذلِكَ الْيَوْمِ، وَ لا اَكْتُبُ عَلَيْهِمْ شَيْئَاً مِنْ خَطا يا هُمْ كَرامَةً لَكَ وَ لِوَصِيِّكَ» [1] آيا اين نوع احاديث از نظر سند معتبر است؟ و بر فرض اعتبار معناى حديث چيست؟ طبق اين روايت، اعمال مذكور اشكالى ندارد. آيا اين اعمال، جايز و موجب رضاى خدا و اهل بيت عصمت و طهارت است؟ در صورت عدم جواز، توجيه روايت رفع قلم چيست؟ پاسخ: آیت الله خامنه ای: هر عملى که وسيله سوء استفاده دشمنان اسلام يا موجب تفرقه بين مسلمين شود، حرام و ممنوع است. [2] آیت الله مکارم شیرازی: اين روايت از نظر سند اعتبارى ندارد؛ به علاوه مخالف كتاب الله است، و معاذ الله كه ائمّه معصومين(عليهم السلام) اجازه ارتكاب گناه به افراد در اين ايّام يا غير اين ايّام داده باشند و بر فرض اعتبار، معناى حديث اين است كه اگر كسى لغزشى از او سر زد خداوند او را میبخشد، نه اين كه عمداً آلوده گناه شود. [3] نیز استفتائی دیگر از ایشان آمده: اوّلا: روايتى با عنوان رفع قلم در آن ايّام مخصوص، در منابع معتبر نداريم. ثانياً: بر فرض، چنين چيزى باشد (كه نيست) مخالف كتاب و سنّت است، و چنين روايتى قابل پذيرفتن نيست، و حرام و گناه در هيچ زمانى مجاز نيست. همچنين سخنان ركيك و كارهاى زشت ديگر. و ثالثاً: تولّى و تبرّى راههای صحيحى دارد، نه اين راههای خلاف. [4] آیت الله بهجت: در حدّ مشروع و عدم احتمال وجود بيگانه، اشكال ندارد. [5] آیت الله صافی گلپایگانی: عيد الزّهراء با سائر ايّام در اين جهت فرقى ندارد و مورد رفع القلم نيست. @ آيت الله سيستاني: برگزاري مراسم عيد الزهرا به خودي خود اگر موجب تفرقه نشود، اشکال ندارد؛ و شرکت کردن در آن نيز اشکال ندارد، ليکن اگر در مجلس عيد الزهرا و به بهانه عيد الزهرا کارهايي که سبب ايجاد تفرقه و آدم کشي ميان مسلمانان میگردد، صورت بگيرد؛ برگزاري چنين مجالس و شرکت در آن حرام است جايز نيست.@ وی درباره لعن خلفای سه گانه فرموده اند: لعن کردن به خلفاي سه گانه و اهانت به مقدسات مذهبي ديگران و يا هر نوع رفتار و گفتاري ديگري که سبب ايجاد تفرقه و آدم کشي ميان مسلمانان میگردد، حرام است و از اين نوع اهانت به مقدسات ديگران بايد خود داري شود.@
پی نوشت : 1 . بحار الانوار، جلد 31، صفحه 125. 2 . آیت الله خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، مسائل فرهنگی و اجتماعی، مناسبتها، ولادتها و اعياد دينى. 3 . آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات ج 3، احکام بیع، سؤال 470. 4 . آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات ج 3، متفرقات، سؤال 1755. 5 . آیت الله بهجت، استفتائات، احکام موضوعات متفرقه، س 1862. 6 . آیت الله صافی گلپایگانی، استفتائات، جشن هاى مذهبى و مجالس مولودى 7 . سؤال تلفني از دفتر آيت الله سيستاني. (7836565-251). برگرفته از سایت پاسخگو دات آی آر. 8 . سؤال تلفني از دفتر آيت الله سيستاني. (7836565-251). برگرفته از سایت پاسخگو دات آی آر.
مدیریت شهوت سؤال: براى جلوگيرى از شهوت چه بايد كرد ؟ آیت الله سیستانی: از مواردى كه موجب تهيج جنسى مى شود دورى كنيد روزه و ورزش براى تحت كنترل در آوردن شهوت مفيد است. [1] برخی از فوايد ورزش كردن 1- کمک می کند که بهتر و راحت تر بخوابید. 2- باعث می شود دیرتر پیر شوید و از مرگ نابهنگام هم جلوگیری می کند. 3- مفصل ها، استخوان ها و ماهیچه های شما را سالم تر نگاه خواهد داشت. 4- سیستم دفاعی بدنتان را تقویت خواهد کرد. 5- مغز را به فعاليت وا داشته و حافظه را بهبود مي بخشد. 6- قلبي سالم براي شما مي سازد. 7 - فشار هاي عصبي، افسردگي و اضطراب را كاهش مي دهد. 8-اعتماد به نفس، مقبولیت اجتماعی، احساس کارآمد بودن، احساس مثبت نسبت به اندام خود را بالا مي برد. 9-عضلات را مي سازد و چربي ها را مي سوزاند. 10- انرژي و تحمل شمارا بالا مي برد 11-وضعيت مزاجي شما را بهبود مي بخشد. 12- خطر ابتلا به بيماري هاي سرطان و بيماري ديابت غير ارثي را كاهش داده وازميزان كلسترول خون مي كاهد.
پی نوشت : [1] . آیت الله سیستانی، استفتائات، ورزش.
گناه و حافظه شخصی میگوید به عالمی به نام وکیع از ضعف حافظهام شکایت کردم. او من را به ترک گناهان توصیه کرد و گفت این توصیه به این دلیل است که قوه حفظ علوم فضل و نور است و فضل و نور خداوند به فرد گناهکار عطا نمیشود. شَکوتُ الی وَکیعٍ سوَء حِفظی فَارشْدنی اِلی تَرِک المعاصی و ذلِکَ اَن حَفِظَ العِلم فَضل وَ فَضل اللهُ لایُوتی لِعاصی
اعمال و اذکار دینی برای پیشگیری و درمان وسواس آمنّا باللهِ و رسولهِ و لا حولَ و لا قوة الا بالله لا حول ولا قوه الا باللَّه خضاب کردن و شستن سر با سدر الگو قرار دادن متعارف مردم متدین دعا و توسل به ائمه بی اعتنایی کمک از نماز خودکنترلی (مشارطه، مراقبه و محاسبه) دوری از الگو قرار دادن افراد وسواسی آگاهی از مسائل فقهی مسواک تسبیحات حضرت زهرا(س) سه روز پی در پی روزه گرفتن و روزه ماه مبارک یادمرگ دو رکعت نماز و پناه بردن به خدا آیه 45-46 سوره اسرا تلقین مثبت برای رویا رویی سه آیه نخست سوره انعام ذکر به خصوص لااله الاالله توجه به متعارف دینداران و سیره آسان ائمه مالیدن روغن زیتون به بدن خوردنی ها(انار، خرما، سیب، روغن زیتون) یاد ائمه و توسل به ایشان اذکار حاوی: پناه بردن به خدا و سوره ناس و فلق و یاسین [1] تذکر: موارد یاد شده به معنی این نیست که اگر فردی گرفتار وسواس شد باید به همین موارد اکتفا کند او می تواند از این توصیه ها استفاده کند ولی باید درمان دارویی یعنی کمک از روان پزشک و روان درمانی یعنی کمک از روان شناس بالینی را جدی بگیرد.
عادات افراد بی کفایت افراد موفق هر کار ضروری ای را برای رسیدن به آرزوهایشان صورت می دهند. 1- افکار، گفتار و کردارشان منفی است. 2- بدون اندیشه دست به عمل می زنند. 3- بیش از اینکه گوش دهند، صحبت می کنند. 4- آنها خیلی زود دلسرد می شوند. 5- آنها دیگران را تا سطح خودشان پایین می آورند. 6- آنها وقت خود را بیهوده تلف می کنند. 7- آنها در گزینش ها و تصمیمات راه آسان خروج را انتخاب می کنند. [1]
چهار شنبه سوری همه نیازهای ما حتی تفریح نیاز به ضوابطی دارد. سنت های جامعه در صورتی مشروع است که منابع دینی آن را تأیید کنند. مسلمانی به حرف نیست به رعایت ضابطه هاست. مراسم چهارشنبه سوری به دلیل مجموعه ای از آفات زیر مجوز شرعی ندارد: ترویج خرافات. آزار رساندن به دیگران. سلب آسایش و امنیت عمومی. ایجاد خسارت مالی و جانی به خود و دیگران. پیامبر فرمود: ملعون من ضار مؤمناً. ایجاد مزاحمت برای دیگران ایجاد ترس و وحشت. اسراف و از بین بردن سرمایه ها. مخالفت با ضوابط و قوانین کشور. [1]
پی نوشت : [1] . محمود اکبری، احکام دو دقیقه ای، چاپ دوم، نشر فتیان، قم، 1391، ص206.
پوشش مردانه دختر و احساس مرد بودن سؤال:دخترى از كودكى لباس مردانه مىپوشيده و حالا كه بزرگ شده خود را مرد مىداند و با استفاده از داروهاى شيميايى حالت مردانه در او ايجاد شده و با مراجعه به پزشك، درخواست تغيير جنسيّت خود را نموده است، آيا پزشك مجاز به تغيير جنسيّت مىباشد؟ مکارم شیرازی: تغيير جنسيّت اگر صورى باشد جايز نيست و اگر واقعى باشد (اين امردر افراد دو جنسى واقع مىشود) به عنوان درمان و ظاهر شدن جنسيّت واقعى جايز و گاه واجب است. [1]
پی نوشت : [1] . مكارم، استفتائاتات جديد، ج1، ص 470. مكارم، احكام پزشكى، ص109 و 110.
پوشش زنانه پسر و احساس زن بودن سؤال: اگر مردى در اثر عدم تربيت صحيح و عدم مراعات مسائل شرعى در خانواده، در كودكى لباس زنانه پوشيده و حالا كه بزرگ شده خود را زن مىداند و با استفاده از داروهاى شيميايى حالات زنانه در او تقويت شده و درخواست تغيير جنسيت مىكند، آيا جايز است تغيير جنسيّت بدهد؟ مکارم شیرازی: تغيير جنسيّت صورى جايز نيست، ولى اگر جنسيّت واقعى او خلاف آن است كه در او ظاهر مىباشد، تغيير آن جايز بلكه گاه واجب است. [1]
پی نوشت : [1] . مكارم ، استفتائاتات جديد، ج1، ص471 و 470. مكارم، احكام پزشكى، ص 108.
اضطراب امتحان اضطراب امتحان، نگرانی افراطی درباره نحوه عملکرد در امتحان است. به هنگام آمادگی برای امتحانات، کمی احساس اضطراب، کاملاً طبیعی است. در واقع، کمی اضطراب میتواند جرقهای برای شروع مطالعه و حفظ انگیزه باشد. اما اگر این اضطراب از حد طبیعی فراتر رود ممکن است عملکرد شما را در طی امتحان مختل سازد، چرا که در بیان وتشریح آموختههایتان احساس ناتوانی میکنید. آیا شما دچار اضطراب امتحان هستید؟ در صورتی که از موارد زیر به چهار مورد یا بیشتر پاسخ مثبت دهید، احتمالاً دچار اضطراب امتحان هستید. 1. به هنگام شروع مطالعه برای امتحان دچار مشکل میشوم. 2. هنگام مطالعه برای امتحان، بسیاری مواقع دچار حواس پرتی میشوم. 3. بدون توجه به این که چقدر برای امتحان تلاش میکنم، همیشه انتظار عملکرد ضعیفی در امتحان دارم. 4. در جلسه امتحان، دچار علائم ناراحتی جسمانی، نظیر تعریق کف دست، معده درد، سردرد، تنگی نفس و تنش عضلانی میشوم. 5. به هنگام امتحان، جهتیابی و درک سوالات برایم دشوار است. 6. به هنگام امتحان در سازمان بندی افکارم دچار مشکل میشوم. 7. بیشتر اوقات برگه امتحانیام سفید است. 8. در جلسه امتحان، ذهنم به مسائل حاشیهای منحرف میشود. 9. معمولاً در مقایسه با تکالیف و مقالات کلاسی، در امتحان نمره کمتری میگیرم. 10. بعد از امتحان مطالبی را که نمیتوانستم سر جلسه به خاطر بیاورم، به یاد میآورم. راهکارهایی برای مقابله با اضطراب امتحان موارد زیر برخی از راهکارهایی است که میتوانید قبل، حین و بعد از امتحان برای کاهش اضطراب انجام دهید. 1. از روشهای مناسب مطالعه استفاده کنید تا روی مباحث امتحانی تسلط داشته باشید. این تسلط به شما کمک خواهد کرد تا بدون اضطراب و با اعتماد بیشتری برای امتحان آمادگی پیدا کنید. 2. در ضمن مطالعه، نگرش مثبت را حفظ کنید. به موفقیت، و نه شکست، فکر کنید. امتحان را به عنوان فرصتی در نظر بگیرید که میزان آموختههایتان را نشان میدهید. 3. پیش از رفتن به جلسه امتحان، خوب استراحت کنید و غذای مناسبی بخورید. شب قبل از امتحان به اندازه کافی بخوابید. قبل از امتحان غذایی سبک و مقوی بخورید. 4. با توکل به خدا و تکرار ذکری که به آن عادت دارید، آرامش را به خود بازگردانید. 5. در طی امتحان آرام باشید. تنفس آرام و عمیق کمک کننده است. بر خودگوییهای مثبت مانند «من میتوانم این کار را انجام دهم»، تمرکز کنید. 6. برای امتحان، طبق برنامه پیش بروید. حتی اگر امتحان دشوار است نگران نشوید و برنامه مورد نظر را حفظ کنید. 7. با دیدن همکلاسیهایتان که قبل از شما امتحان را تمام کردهاند، دچار اضطراب نشوید. از زمانی که برای عملکرد بهینه نیاز دارید، استفاده کنید. 8. زمانی که امتحان تمام شد، موقتاً آن را فراموش کنید. تا وقتی که نتیجه این امتحان اعلام نشده کاری از دست شما برنمیآید. توجه و تلاشتان را روی تکالیف و امتحانات جدید متمرکز کنید. 9. زمانی که نتیجه امتحان اعلام شد، آن را تحلیل کنید و تا ببینید چه حد توانستهاید عملکرد بهتری داشته باشید. از اشتباهات و نقاط قوت خود درس بگیرید و این تجارب را در امتحانات بعدی نیز به کار گیرید. برای عملکرد مناسب در امتحان باید از مباحث و مطالب امتحانی مطلع باشید و برای آن که دانستهها و معلوماتتان را نشان دهید، باید اضطراب امتحان را کنترل کنید. [1]
پی نوشت : . [1] نشریه پیام مشاور نشریه مشترک دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم و مرکز مشاوره دانشگاه تهران، شماره 64، سال هفتم، خرداد 1387
تفاوت های زن ومرد وتاثیر آگاهی از آنها بر روابط مقدمه : با خلقت بشر ، تفاوت هایی بین دوجنس زن و مرد مشاهده شد که باعث تغییراتی در زندگی شان شد ، عدم آگاهی از ظرافت های شخصیتی یکدیگر و عدم شناخت روحیات واحساسات ، باعث پدید آمدن مشکلاتی در زندگیشان شده است . توجه به تفاوت ها و آگاهی صحیح از آنها می تواند بهترین راه و موثرترین راه حل در برخورد با مشکلات بین زن وشوهر باشد. این تفاوتها شامل تفاوت های فیزیولوژیک ، روانی وارتباطی می باشد. تفاوت های فیزیولوژیکی : جسم پینه ای مغز زنان در مقایسه با جسم پینه ای مغز مردان 40% رشد یافته تر است ، درنتیجه زنان بیشتر و سریعتر از مردان می توانند به عواطف و حافظه خود دسترسی پیدا کند ، درحالیکه مردان نمی توانند دو نوع اطلاعات را به طور همزمان درک وترجمه کنند به همین دلیل است که مرد نمی تواند به طور همزمان روی احساس لذت وحرفهای عاشقانه همسرش متمرکز شود، درحالیکه زن می تواند بر روی هردو مسئله متمرکز شود. تفاوت های روانی ورفتاری: کل نگری و جزء نگری : مردان بیشتر کل نگر بوده وبه مسائل جزئی توجه چندان نشان نمی دهند ، درحالیکه زنان توجه به مسائل جزئی داشته و این توجه مانع دیدن ابعاد کلی مسائل آنها می شود. - علایق سیاسی ، اجتماعی : مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان این مطلب چنین مطرح کرده است که عقل مرد بیش از عقل زن است . منظور ازاین عقیده قوه مدیریت ، در مسائل سیاسی ، اقتصادی ، علمی ، تجربی وریاضی وکارهای اجرایی است . نتیجه اینکه علایق سیاسی ، اجتماعی مردان خیلی بیشتر از زنان است . انحصار طلبی زنان : زنان علاقمندند پس از ازدواج کردن همسرشان تنها متوجه ایشان بوده وتمایل به زنان دیگر نداشته باشد. براساس تحقیقات رسیدن زن به اوج لذت هیجان جنسی در روابط زناشویی 5-4 برابر بیشتر از روابط خارج از چارچوب ازدواج ودر روابط تک همسری 3-2 بار بیشتر از روابط چند همسری است واین انحصار طلبی در روابط را می رساند. روابط ارتباطی ( پیوند جویی ) : مردان به سئوال کردن بی علاقه اند درصورتی که زنان علاقمندند ، زنان از اینکه کاری بلد نباشند سئوال می پرسند ویا تقاضای کمک می کنند اما ناراحت نمی شوند درحالیکه یک مرد هیچگاه چنین کاری را نمی کند ، بلکه از کمک کردن به زنان راضی و خشنودند . علت این تفاوت را می توان بر سر میل به پیوند جویی زنان واستقلال طلبی مردان دانست.. - در نظر زنان گفتگو وارتباط با همدیگر منشا رضایت و خرسندی است . زنان به جای آنکه هدف گرا باشند ارتباط گرایند وبیشتر تمایل دارند عشق ومحبت خویش را ابراز کنند ولی مردان برقراری ارتباط را وسیله ای برای رسیدن به اهداف خود می دانند. - زنان تمایل دارند که ذهن خود را به دیگران مشغول کنند درواقع به فکر دیگران بودن برای آنان نشانه محبت است. - زنان دربین خود ، برای رسیدن به هدف یا گفتن حرفشان به شیوه ای که به کسی برنخورد ، معمولا از روشهای غیر مستقیم استاده می کنند . اما مردان درگفتن آنچه برای گفتن دارند معمولا رودرواسی نمی کنند واز دیگران نیز انتظار دارند که با آنها همین برخورد را داشته باشند. -مردان درتشخیص تفاوت بین هیجانها مشکل دارند همچنین وقتی که آنها موفق می شوند که هیجانی را که درحال حاضر دارند تشخیص می دهند به دشواری می توانند کلمات مناسبی برای بیان آن پیدا کنند . - مردان درسکوت فکر می کنند وبرای اینکار نیاز به زمان دارند ، و زنان با صدای بلند فکر می کنند و برنامه ها ، شادیها و همه شکوه های خود را به طور همزمان وپشت سرهم برزبان می آورند. - مردان از اشتباه کردن می ترسند ونمی خواهند ترسها وتردیدهای خود را نشان دهند آنها به این دلیل که همیشه می خواهند درست پاسخ دهند پیش از پاسخ دادن کمی فکر کنند بنابراین در برخورد با زنان سریع پاسخ نمی دهند یا ازآنها می خواهند که مجال فکر کردن به آنها داده شود. - زنان برای ایجاد ارتباط وبیان حالتهای روحی خود از زبان ارتباطی صمیمانه استفاده می کنند . مردان از زنان برای انتقال اطلاعات و دریافت آن بهره می گیرند. - مردان از واقعیت های عینی وخارجی حرف می زنند ، زنان از ارتباطات عاطفی صحبت می کنند . برای یک زن زندگی خصوصی اهمیت دارد نه موقعیت اجتماعی وهنگام حرف زدن زنان معمولا به دنبال تائید شدن هستند درحالیکه مردان قدرت طلبی می کنند. [1]
ده مهارت اصلي زندگي: سازمان جهاني بهداشت در برنامة مهارتهاي زندگي كه در سال ۱۹۹۳ معرفي نمود، ده مهارت را بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي معرفي نمود. اين ده مهارت از سوي يونيسف و يونسكو نيز بهعنوان مهارتهاي زندگي اصلي شناخته شدهاند. اين مهارتها عبارتاند از: ۱. مهارت تصميمگيري (decision-making): در اين مهارت افراد ميآموزند كه تصميمگيري چيست و چه اهميتي دارد. آنها همچنين با انواع تصميمگيري آشنا شده و مراحل يك تصميمگيري را گامبهگام تمرين ميكنند. دانشجويان همچنين با رابطة موجود ميان تصميمگيري و ساير مهارتهاي زندگي از يكسو و رابطة تصميمگيري با پيشگيري اوليه در بهداشت رواني از سوي ديگر آشنا ميشوند. ۲. مهارت حلّ مسئله (problem solving): اين مهارت عبارت است از تعريف دقيق مشكلي كه فرد با آن روبهرو است، شناسايي و بررسي راهحلهاي موجود و برگزيدن و اجراي راهحل مناسب و ارزيابي فرآيند حلّ مسئله تا به اين ترتيب فرد دچار دغدغه و اضطراب نشود و از راههاي غيرسالم براي حلّ مشكلات خويش استفاده نكند. ۳. مهارت تفكر خلاق (creativethinking): توانايي تفكر خلاق يك مهارت سازنده و پايه براي نيل به ساير مهارتهاي مرتبط با سبك انديشيدن است. در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه به شيوهاي متفاوت بيانديشند و از تجربههاي متعارف و معمولي خويش فراتر روند و تبيينها يا راهحلهايي را خلق نمايند كه خاص و ويژة خودشان است. ۴. مهارت تفكر نقاد (criticalthinking): اين مهارت عبارت است از توانايي تحليل عيني اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصي و شناسايي آثار نفوذي ارزشهاي اجتماعي، همسالان و رسانههاي گروهي بر رفتار فردي. ۵. توانايي برقراري ارتباط مؤثر (effectivecommunication): اين مهارت به معناي ابراز احساسات، نيازها و نقطهنظرهاي فردي بهصورت كلامي و غيركلامي است. ۶. مهارت ايجاد و حفظ روابط بينفردي (interpersonal relationship skills): مهارتي است براي تعامل مثبت با افراد، بهويژه اعضاي خانواده، در زندگي روزمره. ۷. خودآگاهي (self-awareness): خودآگاهي به معني توانايي و ظرفيت فرد در شناخت خويشتن، و نيز شناسايي خواستهها، نيازها و احساسات خويش است. در اين مهارت فرد همچنين ميآموزد كه چه شرايط يا موقعيتهايي براي وي فشارآور هستند. ۸. مهارت همدلي كردن (empathy): اين مهارت عبارت است از فراگيري نحوة درك احساسات ديگران. در اين مهارت فرد مياموزد كه چگونه احساسات افراد ديگر را تحت شرايط مختلف درك كند، تفاوتهاي فردي را بپذيرد و روابط بينفردي خود را با افراد مختلف بهبود بخشد. ۹. مهارت مقابله با هيجانها (coping withemotions): شناخت هيجانها و تأثير آنها بر رفتار. همچنين فراگيري نحوة ادارة هيجانهاي شديد و مشكلآفرين نظير خشم، مهارت مقابله با هيجانها ناميده ميشود. ۱۰. مهارت مقابله با استرس (coping withstress): در اين مهارت افراد فرا ميگيرند كه چگونه با فشارها و تنشهاي ناشي از زندگي امروزي و همچنين استرسهاي ديگر كنار بيايند. [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
تعريف مهارتهاي زندگي: سازمان جهاني بهداشت، مهارتهاي زندگي را چنين تعريف نموده است: توانايي انجام رفتار سازگارانه و مثبت بهگونهاي كه فرد بتواند با چالشها و ضروريات زندگي روزمره كنار بيايد (WHO، 1994). يونيسف مهارتهاي زندگي را به اين صورت تعريف ميكند: يك رويكرد مبتني بر تغيير رفتار يا شكلدهي رفتار كه برقراري توازن ميان سه حوزه را مدّنظر قرار ميدهد. اين سه حوزه عبارتاند از: دانش، نگرش، و مهارتها . تعريف يونيسف بر شواهد پژوهشي مبتني است كه نشان ميدهند اگر در توانمندسازي افراد جامعه بحث دانش، نگرش، و مهارت بهصورت تلفيقي مورد توجه قرار نگيرد، نتيجة مورد انتظار يعني كاهش رفتارهاي پرخطر بهدست نميآيد (UNISEF، 1999). بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي عبارتاند از تواناييهايي كه منجر به ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سلامتي در سطح جامعه ميگردند. مهارتهاي زندگي، هم بهصورت يك راهكار ارتقاي سلامت رواني و هم بهصورت ابزاري در پيشگيري از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي مبتلا به جامعه نظير اعتياد، خشونتهاي خانگي و اجتماعي، آزار كودكان، خودكشي، ايدز، و موارد مشابه قابل استفاده است. بهطور كلّي، مهارتهاي زندگي ابزاري قوي در دست متوليان بهداشت رواني جامعه در جهت توانمندسازي جوانان در ابعاد رواني ـ اجتماعي است. اين مهارتها به افراد كمك ميكنند تا مثبت عمل كرده و هم خودشان و هم جامعه را از آسيبهاي رواني ـ اجتماعي حفظ كرده و سطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند (WHO، 1999). [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
تاريخچة مهارتهاي زندگي: آموزش مهارتهاي زندگي در سال ۱۹۷۹ و با اقدامات دكتر گيلبرت بوتوين (Gilbert Botvin) آغاز گرديد. وي در اين سال يك مجموعه آموزش مهارتهاي زندگي براي دانشآموزان كلاس هفتم تا نهم تدوين نمود كه با استقبال فراوان متخصصات بهداشت روان مواجه گرديد. اين برنامة آموزشي به نوجوانان ياد ميداد كه چگونه با استفاده از مهارتهاي رفتار جرأتمندانه، تصميمگيري، و تفكر نقاد، در مقابل وسوسه يا پيشنهاد سوءمصرف مواد از سوي همسالان مقاومت كنند. هدف بوتوين طراحي يك برنامة واحد پيشگيري اوليه بود و مطالعات بعدي نشان داد كه آموزش مهارتهاي زندگي تنها در صورتي به نتايج مورد نظر ختم ميشود كه همة مهارتها به فرد آموخته شود. پژوهشها حاكي از آن بودند كه اين برنامه در پيشگيري اولية چندين نوع مواد مخدر از جمله سيگار موفق بوده است (بوتوين، ۲۰۰۰؛ بوتوين، ۲۰۰۲). به دنبال اين اقدام مقدماتي، از سال ۱۹۹۳ به بعد سازمان جهاني بهداشت با هماهنگي يونيسف، برنامة آموزش مهارتهاي زندگي را بهعنوان يك طرح جامع پيشگيري اوليه و ارتقاي سطح بهداشت رواني كودكان و نوجوانان معرفي نمود (WHO، 1994؛ WHO & UNISEF، 1994؛ WHO، 2004). اين برنامه در كشورهاي مختلف دنيا تجربه شد و گزارشهاي اميدبخشي از كارايي اين برنامه منتشر گرديد. اهميت مهارتهاي زندگي: پژوهشهاي متعدد نشان دادهاند كه خودـآگاهي (self-awareness)، عزّتنفس (self-esteem)، و اعتمادبهنفس (self-confidence)، شاخصهاي اساسي توانمنديها و ضعفهاي هر انساني هستند (WHO، 1994). اين سه ويژگي فرد را قادر ميسازند كه فرصتهاي زندگياش را مغتنم شمرده، براي مقابله با خطرات احتمالي آماده باشد، به خانواده و جامعهاش بيانديشد و نگران مشكلاتي كه در اطرافش وجود دارد، باشد و به چارهانديشي بپردازد. مهارتهاي زندگي بهعنوان واسطههاي ارتقاي سه ويژگي فوقالذكر در آدمها ميتوانند فرد و جامعه را در راه رسيدن به اهداف فوق كمك نمايند. يونيسف مهارتهاي زندگي را در چندين سطح دستهبندي ميكند: سطح اول، مهارتهاي پايهاي و اساسي روانشناختي و اجتماعي هستند. اين مهارتها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزشهاي اجتماعي ميباشند، نظير خودآگاهي و همدلي. سطح دوم، مهارتهايي هستند كه تنها در شرايط خاص مورد استفاده قرار ميگيرند، نظير مذاكره، رفتار جرأتمندانه، و حلّ تعارض. سطح سوم، مهارتهاي زندگي كاربردي هستند، نظير مبارزه با نقشهاي جنسيتي سنتي يا امتناع از سوءمصرف مواد. [1]
پی نوشت : .[1] برگرفته از كتاب: راهنماي عملي برگزاري كارگاههاي آموزش مهارتهاي زندگي: كتاب راهنماي مدرس/ تأليف: لادن فتي... (و ديگران).- تهران: دانژه، ۱۳۸۵.
علل برانگيزاننده خشم از جمله عواملي كه مي تواند ما را در مديريت خشم و استفاده بهينه از آن كمك كند، توجه به علل آن است. علل تحريك كننده خشم متعددند، اما كاملا از هم جدا نيستند، بلكه با هم تعامل و همپوشي دارد. برخي از اين علل عبارتند از: 1. شناختي، شامل خطاهاي شناختي و افكار معيوب (بايدهاي الزام آور، فاجعه سازي از رويدادها و توقّع هاي افراطي از خود، خدا، ديگران و هستي)؛ 2. علل رفتاري؛ مانند: حمله جسماني يا حمله كلامي مستقيم و غيرمستقيم؛ 3. اخلاقي؛ مانند: كبر، حسد، عجب، مجادله، عيب جويي، استهزا، مخالفت، مكر و حيله، و حرص و طمع؛ 4. روان شناختي؛ مانند: احساس طرد شدن، ناكامي، پيش بيني ناكامي، احساس گناه، حسادت، غم، اضطراب، احساس حقارت و استرس؛ 5. اجتماعي؛ مانند بي عدالتي، فريب كاري، روابط جريحه دار گذشته و يادگيري؛ 6. اقتصادي؛ مانند تورم؛ 7. طبيعي؛ مانند گرما، شكستن نوك مداد در حال نوشتن؛ 8. وسوسه شيطان، نفس و انسان هاي شيطان صفت؛ 9. فيزيولوژيكي؛ مانند مجروح شدن، خستگي، عدم تعادل هورمون ها (خانم ها در دوران قاعدگي)؛ 10. شخصيتي: افراد زودرنج حساسيت بالاتري دارند (اينجا بايد حساسيت درمان شود تا خشم برطرف شود.) . [1]
هدف گذاری افرادی که در زندگی جهان بینی توحیدی دارند و همه فعالیت های ریز و درشت و خرد و کلان شان در سمت هدف غایی یعنی ملاقات خداوند و بهشت است از نظر شخصیتی و بهداشت روان سالم تر هستند. برای هدف گذاری باید الف- ابتدا بطور دقيق مشخص كنيد كه چه مي خواهيد . ب- عمل كنيد. ج- توجه كنيد كه عملتان چه پيامدهايي در بردارد (كنترل ونظارت - نقد و سنجش و ارزيابي). د- طرز عمل خود را تغيير دهيد تا وقتي به نتيجه مطلوب برسيد (انعطاف) ویژگی های هدف هدفهايي كه مشخص مي كنيد بايد داراي شرايط زير باشد: 1-کاملاً مشخص و تعريف شده باشد.(Specific) 2- قابل سنجش و اندازه گيري باشد.(Measurable) 3- دست يافتني باشد.(Acheivable) 4- واقعي باشد.(Realistic) 5- به موقع و به هنگام باشد.(Timely) نكته: 5 شرط فوق به مدل SMARTمعروف است. 6- بيان قاطع ومحكم اهداف. 7- نوشتن اهداف (دفترچه محرمانه هدفگذاري). 8- مشخص كردن ايستگاههاي بين راه. 9- تعيين موضوعات و ابعاد هدف. 10- شناخت صحيح از هدف و در نظر گرفتن تناسبات روحي و رواني. 11- در نظر گرفتن استعدادها . 12- توجه صحيح به الويتها و اهميت. 13- تناسب به رسالت ها و ارزش ها. 14- ريز كردن اهداف كلي تر به اهداف ريز تر و دقيق تر. 15- بدون تكيه زدن بر امكانات بروني از امكانات بيرون مي توان استفاده كرد اما نبايد به آن تكيه نمود. [1]
راهکارخلاصی از استرس کاری شاید رها شدن از استرس و فشار کار غیر ممکن به نظر برسد اما چند دقیقه رهایی و آرامش می تواند به خوبی کارایی و احساس لذت و وضعیت سلامتی شما را بهبود ببخشد. ● مراحل زیر را در زمان مواجهه با استرس به کار بگیرید و آز نتایج آن بهرمند شوید. ۱) چندین نفس عمیق بکشید اجازه دهید قفسه سینه و شکم شما در زمان دم گرفتن انبساط پیدا کنند. و به آرامی هوا را به بیرون برانید. ۲) در شرایط برخورد با دیگران و شرایط بدی که هنگام کار پیش می آیند موقعیت را تغییر دهید می توانید از آن محل دور شوید حتی تا محل آب سردکن برای خوردن آب بروید این می تواند به شما کمک کند تا فکر خود را روی موضوع متمرکز کنید. ۳) بخندید! این روحیه سبب می شود دیگران شما را به عنوان فردی قوی بشناسند. یکی از جکهای مورد علاقه خود را بخوانید یا برای دوستان خود تعریف کنید.دوستی داشتم که هر وقت لطیفه زیبایی می شنید، آن را یادداشت می کرد و برای خود دفتری پر از لطیفه های ناب فراهم کرده بود. و با آن دفتر نه تنها موجبات شادی خود بلکه سایر دوستان را هم فراهم می کرد. ۴) از یک بازی رها کنندهٔ استرس استفاده کنید. می توانید از حلقه های مینی بسکتبال دارت بورد ( پیکان و هدف ) استفاده کنید. این عمل اثر فوق العاده ای دارد. ۵) چشمهای خود را ببندید و به یک موسیقی آرام ( دعا، نغمه پرندگان، نسیم، صدای امواج دریا و..) که مورد علاقه شماست گوش دهید. ۶) خود را در یک تعطیلات زیبا در گذشته ها یا حتی در آینده تصور کنید یا یکی از موفقیتهای بزرگ خود را به خاطر بیاورید. ۷) با همکاران خود محیطی سرگرم کننده بوجود آورید این به شما کمک می کند تا فشارها را تحمل کرده و هر روز صبح با علاقه بیشتری سر کار بروید. ▪ نکته : سعی کنید در مورد دیگران با دید مثبت قضاوت کنید و دنبال چیزی بگردید که محیط کارتان را دلپذیر تر کند.
چگونه مشكلات زندگي خودراحل كنيم؟ به اعتقاد روان شناسان نگرش و برداشت افراد از رويدادها بسيار مهم و تعيين كننده تر از خود حوادث است. ممكن است افراد، مشكلات مشابهي را در زندگي خود تجربه كنند امّا اين كه چه تحليل و برداشتي از آن دارند، در حالات رواني آن ها بسيار مؤثر است. افرادي كه نگرش منفي به زندگي دارند و همه چيز را تاريك و غيرقابل تحمّل مي دانند، عملاً زندگي براي آن ها سخت و دشوار خواهد شد. از تعبيرات شما هم استفاده مي شود كه كلاً در مورد زندگي تان نگرش منفي داريد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. شما بايد باورهاي نامعقول خود را شناسايي و اصلاح كنيد. تنها در اين صورت است كه مي توانيد از زندگي خود لذت برده و به شادي و موفقيت راه يابيد. 1. يكي از عوامل ناراحتي هاي انسان و چيزي كه زندگي را براي وي غيرقابل تحمّل مي كند، «بايد انديشي» يا به قول كارن هورناي، حكومت بايدها است. به اعتقاد وي سه «بايد» مولّد مشكلات اصلي انسان هستند: الف. شرايط زندگي ام بايد به نحوي باشد كه به همة خواسته هايم برسم. در غير اين صورت زندگي برايم ارزشي ندارد. ب. همه بايد با من منصفانه برخورد كنند و احترام مرا نگه دارند. ج. من بايد تأييد ديگران را جلب كنم و در همة كارهايم موفق باشم. به احتمال زياد شما هم انتظار داريد كه از نظر اقتصادي مثل ديگران باشيد و به همة خواسته ها و آرزوهاي تان برسيد، و در خانواده همه با شما خوب برخورد كنند. وقتي مي بينيد كه مثل ديگران نيستيد و يا كسي به شما چيزي مي گويد، فوراً ناراحت مي شويد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. 2. توقع و انتظارات بيش از حد از خود نداشته باشيد؛ 3. به ابعاد مثبت زندگي خود نيز توجه داشته باشيد؛ 4. مشكلات زندگي امتحان الهي است، 5. هميشه به خداوند توكل داشته باشيد؛ 6. سعي كنيد با كمك و مشورت دوستان زندگي خود را بهبود بخشيد؛ 7. توجه و دقت به مضمون اين آيه روحية اميد را در انسان تقويت مي كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛پس حتماً با سختي آساني است، حتماً با سختي آساني و گشايشي است». [1]
وسواسهاي نابهنجار این بیماری را با ويژگيهاي زير بشناسيم: 1. جنبهي افراطي، نامعقول، اجباري (فشار از درون است نه از بيرون) و نامتناسب دارند. 2. انصراف از آنها مشكل است. 3. درماندگي مشخصي را در فرد باعث ميشود. 4. دقت قابل ملاحظهاي را به خود اختصاص ميدهد. 5. بازده فعاليتهاي روزمره را تحت تأثير قرار ميدهد. [1] در وسواس روان شناختي (نابهنجار) به درمان جدّي نياز است و در درمان بايد از روانشناس باليني و روان پزشك كمك گرفت. و هر چه ديرتر اقدام شود درمان مشكلتر ميگردد
علل انحراف فرزندان فقر و پول زیاد برای انسان غیر متعهد احساس ارزشمند نبودن اعتماد به نفس پایین نداشتن مهارت قاطعیت ( نه نگفتن و..) محیط زندگی،کاری، ورزشی، تحصیلی ناسالم منحرف بودن پدر و مادر یا خویشاوندان نزدیک مشاجره های پی در پی والدین جدایی و طلاق پدر مادر سبک تربیتی سهل گیرانه سبک تربیتی مستبدانه همبازیان و دوستان ناسالم در دسترس بودن عوامل انحراف زا( فیلم های جنسی و...) روابط زناشویی محافظت نشده و رعایت نکردن آداب اسلامی شوخی های جنسی والدین با هم دیگر برنامه نداشتن والدین برای تربیت جنسی شوخی های جنسی با فرزند بی کاری فراهم نکردن شرایط ازدواج فراغت زیاد بی توجهی به نیازهای جسمی فرزندان بی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان دیدن فیلم های جنایی و جنسی بی توجهی به تربیت دینی( به خصوص نماز) مربیان و معلمان منحرف شبهات فکری بی پاسخ (نیافتن معنای زندگی، حل نشدن سئوالات مربوط به شرور عالم و..) شایعات درباره الگوهای دینی امر به معروف و نهی از منکر های ناشیانه الگوهای دینی ناسالم و فاسد [1]
عروسی شاد حلال مولودی خوانی افراد خوش صدا غذاها و میوه ها و شیرینی های خوشمزه(بدون اسراف) دعوت از لطیفه گوی حرفه ای تواشیح مسابقه های ابتکاری و بامزه اجرای نمایش های طنز با افراد ماهر مسابقه لطیفه و جوک گویی حلال خاطره گویی مربوط به عروسی موسیقی طبیعت مانند نغمه پرندگان، باران، امواج دریا و... ( موقع غذا، شروع مجلس) دست زدن متعارف و غیرلهوی و متعارف اتاق کودکان و برنامه های شاد کودکانه متنوع(کارتون، بازی، نقاشی، و...) نغمه ها و آوازهای غیر مطرب و غیر لهوی حرکت موزون و نمایشی غیرلهوی مانند کاتاهای ورزش های رزمی ، پانتومم، چوب بازی و... فیلم کمدی تقلید صدا با حفظ حرمت و رضایت افراد [1]
پی نوشت : [1]. ماهنامه خانه خوبان، بهمن 1391، شماره 49، ص44.
ازدواج با انگيزه هاي غلط جبران كمبودهاي شخصي فرار از تنهايي به خاطر جذابيت ظاهري پُز دادن با موفقیت مادی شریک زندگی پز دادن باموفقیت معنوی شریک زندگی ارتقاء یافتن علمی یا معنوی توسط همسر فقط ارضاي جنسي انگيزه مالي انتقام از دیگری(همسر یا...) فقط داشتن فرزند همرنگ دیگران شدن رفع مشكل بي كاري کسب تسهیلات متأهلی نجات يك انسان( از تنهايي، خودكشي، فقر و..) فرار از مشکل خانوادگي ( اعتياد والدين، سوء استفاده جنسي و جسمي و..) فرار از ناپدری یا نامادری فرار از افسردگي ازدواج به دلیل بالا رفتن سن ازدواج به دلیل دوری از خانواده(جایگزین پیدا کردن و فرار از تنهایی) ازدواج به دلیل زیبایی ظاهری به خاطر عشق و وابستگي رواني شديد به خاطر ترس از بالا رفتن سن و ترشیدگی به دليل پا فشاري دیگران [1]
اختلال وسواس جبری(OCD) افراد مشهوری که OCD داشتند 1- هواردهاگز(تهیه کننده و کارگردان هالیودی- اتمام دوره خلبانی اختصاص رکورد پرواز به دور دنیا در سال 1938) وحشت از آلودگی وسرایت بیماری ؛ 2 – سا موئل جانسون(1709-1784) هم مبتلا بهOCD وهم مبتلا به تورت (تیک های پیچیده وتیک های آوایی پیچیده)بود.فردی فوق العاده خلاق وبا هوش که اولین فرهنگ لغت انگلیس را نوشت. 3- چارلز دیکنز: او وسواس زیادی نسبت به نظم وتمیزی داشت و از بد شکلی هراسی وحشت داشت. 4-هانس کریستن اندرسون:نویسنده دانمارکی ورمان نویس بود.او افسردگی هم داشت. 5- جان بانیان:نویسنده انگلیسی که افکار وسواس گونه و کفر آمیزنسبت به خدا و حضرت مسیح (ع) داشت. 6- مارتین لوتر:روحانی وخداشناس و اصلاح طلب که وسواس در ارتباط دین وخدا داشت. [1]
8 نوع شيوه دوست داشتن از نظر اشتنبرگ مثلث عشق کامل سه ضلع دارد: صمیمیت+ هوس و شهوت+ تعهد انواع صميميت هوس تعهد فقدان عشق: ضعيف ضعيف ضعيف همدلي: قوي ضعيف ضعيف شور و شوق: ضعيف قوي ضعيف عشق خالي: ضعيف ضعيف قوي رمانتيك: قوي قوي ضعيف عاطفي(دوجانبه): قوي ضعيف قوي ابلهانه(هاليوودي): ضعيف قوي قوي آرماني(كامل): قوي قوي قوي