راهکارخلاصی از استرس کاری شاید رها شدن از استرس و فشار کار غیر ممکن به نظر برسد اما چند دقیقه رهایی و آرامش می تواند به خوبی کارایی و احساس لذت و وضعیت سلامتی شما را بهبود ببخشد. ● مراحل زیر را در زمان مواجهه با استرس به کار بگیرید و آز نتایج آن بهرمند شوید. ۱) چندین نفس عمیق بکشید اجازه دهید قفسه سینه و شکم شما در زمان دم گرفتن انبساط پیدا کنند. و به آرامی هوا را به بیرون برانید. ۲) در شرایط برخورد با دیگران و شرایط بدی که هنگام کار پیش می آیند موقعیت را تغییر دهید می توانید از آن محل دور شوید حتی تا محل آب سردکن برای خوردن آب بروید این می تواند به شما کمک کند تا فکر خود را روی موضوع متمرکز کنید. ۳) بخندید! این روحیه سبب می شود دیگران شما را به عنوان فردی قوی بشناسند. یکی از جکهای مورد علاقه خود را بخوانید یا برای دوستان خود تعریف کنید.دوستی داشتم که هر وقت لطیفه زیبایی می شنید، آن را یادداشت می کرد و برای خود دفتری پر از لطیفه های ناب فراهم کرده بود. و با آن دفتر نه تنها موجبات شادی خود بلکه سایر دوستان را هم فراهم می کرد. ۴) از یک بازی رها کنندهٔ استرس استفاده کنید. می توانید از حلقه های مینی بسکتبال دارت بورد ( پیکان و هدف ) استفاده کنید. این عمل اثر فوق العاده ای دارد. ۵) چشمهای خود را ببندید و به یک موسیقی آرام ( دعا، نغمه پرندگان، نسیم، صدای امواج دریا و..) که مورد علاقه شماست گوش دهید. ۶) خود را در یک تعطیلات زیبا در گذشته ها یا حتی در آینده تصور کنید یا یکی از موفقیتهای بزرگ خود را به خاطر بیاورید. ۷) با همکاران خود محیطی سرگرم کننده بوجود آورید این به شما کمک می کند تا فشارها را تحمل کرده و هر روز صبح با علاقه بیشتری سر کار بروید. ▪ نکته : سعی کنید در مورد دیگران با دید مثبت قضاوت کنید و دنبال چیزی بگردید که محیط کارتان را دلپذیر تر کند.
چگونه مشكلات زندگي خودراحل كنيم؟ به اعتقاد روان شناسان نگرش و برداشت افراد از رويدادها بسيار مهم و تعيين كننده تر از خود حوادث است. ممكن است افراد، مشكلات مشابهي را در زندگي خود تجربه كنند امّا اين كه چه تحليل و برداشتي از آن دارند، در حالات رواني آن ها بسيار مؤثر است. افرادي كه نگرش منفي به زندگي دارند و همه چيز را تاريك و غيرقابل تحمّل مي دانند، عملاً زندگي براي آن ها سخت و دشوار خواهد شد. از تعبيرات شما هم استفاده مي شود كه كلاً در مورد زندگي تان نگرش منفي داريد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. شما بايد باورهاي نامعقول خود را شناسايي و اصلاح كنيد. تنها در اين صورت است كه مي توانيد از زندگي خود لذت برده و به شادي و موفقيت راه يابيد. 1. يكي از عوامل ناراحتي هاي انسان و چيزي كه زندگي را براي وي غيرقابل تحمّل مي كند، «بايد انديشي» يا به قول كارن هورناي، حكومت بايدها است. به اعتقاد وي سه «بايد» مولّد مشكلات اصلي انسان هستند: الف. شرايط زندگي ام بايد به نحوي باشد كه به همة خواسته هايم برسم. در غير اين صورت زندگي برايم ارزشي ندارد. ب. همه بايد با من منصفانه برخورد كنند و احترام مرا نگه دارند. ج. من بايد تأييد ديگران را جلب كنم و در همة كارهايم موفق باشم. به احتمال زياد شما هم انتظار داريد كه از نظر اقتصادي مثل ديگران باشيد و به همة خواسته ها و آرزوهاي تان برسيد، و در خانواده همه با شما خوب برخورد كنند. وقتي مي بينيد كه مثل ديگران نيستيد و يا كسي به شما چيزي مي گويد، فوراً ناراحت مي شويد و احساس شكست و نااميدي مي كنيد. 2. توقع و انتظارات بيش از حد از خود نداشته باشيد؛ 3. به ابعاد مثبت زندگي خود نيز توجه داشته باشيد؛ 4. مشكلات زندگي امتحان الهي است، 5. هميشه به خداوند توكل داشته باشيد؛ 6. سعي كنيد با كمك و مشورت دوستان زندگي خود را بهبود بخشيد؛ 7. توجه و دقت به مضمون اين آيه روحية اميد را در انسان تقويت مي كند: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛پس حتماً با سختي آساني است، حتماً با سختي آساني و گشايشي است». [1]
وسواسهاي نابهنجار این بیماری را با ويژگيهاي زير بشناسيم: 1. جنبهي افراطي، نامعقول، اجباري (فشار از درون است نه از بيرون) و نامتناسب دارند. 2. انصراف از آنها مشكل است. 3. درماندگي مشخصي را در فرد باعث ميشود. 4. دقت قابل ملاحظهاي را به خود اختصاص ميدهد. 5. بازده فعاليتهاي روزمره را تحت تأثير قرار ميدهد. [1] در وسواس روان شناختي (نابهنجار) به درمان جدّي نياز است و در درمان بايد از روانشناس باليني و روان پزشك كمك گرفت. و هر چه ديرتر اقدام شود درمان مشكلتر ميگردد
علل انحراف فرزندان فقر و پول زیاد برای انسان غیر متعهد احساس ارزشمند نبودن اعتماد به نفس پایین نداشتن مهارت قاطعیت ( نه نگفتن و..) محیط زندگی،کاری، ورزشی، تحصیلی ناسالم منحرف بودن پدر و مادر یا خویشاوندان نزدیک مشاجره های پی در پی والدین جدایی و طلاق پدر مادر سبک تربیتی سهل گیرانه سبک تربیتی مستبدانه همبازیان و دوستان ناسالم در دسترس بودن عوامل انحراف زا( فیلم های جنسی و...) روابط زناشویی محافظت نشده و رعایت نکردن آداب اسلامی شوخی های جنسی والدین با هم دیگر برنامه نداشتن والدین برای تربیت جنسی شوخی های جنسی با فرزند بی کاری فراهم نکردن شرایط ازدواج فراغت زیاد بی توجهی به نیازهای جسمی فرزندان بی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان دیدن فیلم های جنایی و جنسی بی توجهی به تربیت دینی( به خصوص نماز) مربیان و معلمان منحرف شبهات فکری بی پاسخ (نیافتن معنای زندگی، حل نشدن سئوالات مربوط به شرور عالم و..) شایعات درباره الگوهای دینی امر به معروف و نهی از منکر های ناشیانه الگوهای دینی ناسالم و فاسد [1]
عروسی شاد حلال مولودی خوانی افراد خوش صدا غذاها و میوه ها و شیرینی های خوشمزه(بدون اسراف) دعوت از لطیفه گوی حرفه ای تواشیح مسابقه های ابتکاری و بامزه اجرای نمایش های طنز با افراد ماهر مسابقه لطیفه و جوک گویی حلال خاطره گویی مربوط به عروسی موسیقی طبیعت مانند نغمه پرندگان، باران، امواج دریا و... ( موقع غذا، شروع مجلس) دست زدن متعارف و غیرلهوی و متعارف اتاق کودکان و برنامه های شاد کودکانه متنوع(کارتون، بازی، نقاشی، و...) نغمه ها و آوازهای غیر مطرب و غیر لهوی حرکت موزون و نمایشی غیرلهوی مانند کاتاهای ورزش های رزمی ، پانتومم، چوب بازی و... فیلم کمدی تقلید صدا با حفظ حرمت و رضایت افراد [1]
پی نوشت : [1]. ماهنامه خانه خوبان، بهمن 1391، شماره 49، ص44.
ازدواج با انگيزه هاي غلط جبران كمبودهاي شخصي فرار از تنهايي به خاطر جذابيت ظاهري پُز دادن با موفقیت مادی شریک زندگی پز دادن باموفقیت معنوی شریک زندگی ارتقاء یافتن علمی یا معنوی توسط همسر فقط ارضاي جنسي انگيزه مالي انتقام از دیگری(همسر یا...) فقط داشتن فرزند همرنگ دیگران شدن رفع مشكل بي كاري کسب تسهیلات متأهلی نجات يك انسان( از تنهايي، خودكشي، فقر و..) فرار از مشکل خانوادگي ( اعتياد والدين، سوء استفاده جنسي و جسمي و..) فرار از ناپدری یا نامادری فرار از افسردگي ازدواج به دلیل بالا رفتن سن ازدواج به دلیل دوری از خانواده(جایگزین پیدا کردن و فرار از تنهایی) ازدواج به دلیل زیبایی ظاهری به خاطر عشق و وابستگي رواني شديد به خاطر ترس از بالا رفتن سن و ترشیدگی به دليل پا فشاري دیگران [1]
اختلال وسواس جبری(OCD) افراد مشهوری که OCD داشتند 1- هواردهاگز(تهیه کننده و کارگردان هالیودی- اتمام دوره خلبانی اختصاص رکورد پرواز به دور دنیا در سال 1938) وحشت از آلودگی وسرایت بیماری ؛ 2 – سا موئل جانسون(1709-1784) هم مبتلا بهOCD وهم مبتلا به تورت (تیک های پیچیده وتیک های آوایی پیچیده)بود.فردی فوق العاده خلاق وبا هوش که اولین فرهنگ لغت انگلیس را نوشت. 3- چارلز دیکنز: او وسواس زیادی نسبت به نظم وتمیزی داشت و از بد شکلی هراسی وحشت داشت. 4-هانس کریستن اندرسون:نویسنده دانمارکی ورمان نویس بود.او افسردگی هم داشت. 5- جان بانیان:نویسنده انگلیسی که افکار وسواس گونه و کفر آمیزنسبت به خدا و حضرت مسیح (ع) داشت. 6- مارتین لوتر:روحانی وخداشناس و اصلاح طلب که وسواس در ارتباط دین وخدا داشت. [1]
8 نوع شيوه دوست داشتن از نظر اشتنبرگ مثلث عشق کامل سه ضلع دارد: صمیمیت+ هوس و شهوت+ تعهد انواع صميميت هوس تعهد فقدان عشق: ضعيف ضعيف ضعيف همدلي: قوي ضعيف ضعيف شور و شوق: ضعيف قوي ضعيف عشق خالي: ضعيف ضعيف قوي رمانتيك: قوي قوي ضعيف عاطفي(دوجانبه): قوي ضعيف قوي ابلهانه(هاليوودي): ضعيف قوي قوي آرماني(كامل): قوي قوي قوي
موسیقی درمانی( درمان اختلالات روانی) سؤال: امروزه موسيقي براي معالجه بعضي از بيماريهاي رواني مانند افسردگي، اضطراب، مشکلات جنسي و سرد مزاجي زنان بکار ميرود، حکم آن چيست؟ پاسخ: خامنهای: اگر احراز شود که نظر پزشک متخصص و امين اين است که معالجه متوقف بر استفاده از موسيقي است، بهکارگيري آن به مقداري که معالجه بيمار اقتضا ميکند اشکال ندارد. [1] مکارم شیرازی: در صورتى كه واقعاً درمان منحصر به فرد باشد، اشكالى ندارد و اين مسأله با مراجعه به اطّباى متخصّص روشن مىشود؛ ولى از وسوسههاى نفس و شيطان بپرهيزيد. [2] بهجت: آیتالله بهجت: استفاده موسيقى براى درمان نيز همانند موارد ديگر آن جايز نيست. [3] صافی گلپایگانی: این فرض نادر است و علاقمندان به موسیقی آن را مطرح مینمایند، به هرحال اگر در مورد علاج بیمار منحصر به استفاده از موسیقی باشد، مثلاً در موردی که علاج و دوا منحصر به شراب شود، استفاده از آن جایز میشود. [4]
تو میتوانی در یک پارک شهربازی، پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد، که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود . بادکنک فروش یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدین وسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. سپس بادکنک آبی و همین طور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد، بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند. پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود، تا این که پس از لحظاتی پرسید: آقا اگر بادکنک سیاه را هم رها کنید بالا می رود؟ مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان نخی که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و گفت : آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون بادکنک وجود دارد. [1]
پی نوشت : [1] . نرم افزار نیشها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام