گرسنگى

گرسنگى

گرسنگى
يكى از حالات انسان ، گرسنگى است كه مى توان آن را دو قسمت دانست .
1 -
داشتن اشتها براى صرف غذاهاى متنوع .
2 -
كمبود مواد غذايى .
كسى كه دچار كمبود مواد غذايى گشته ممكن است سير باشد و غذاهاى ايده آل خود را هم بخورد؛ بنابراين گرسنگى قسم دوم به معناى اين است كه مواد لازم و ضرورى بدن به آن نرسيده و به همين جهت نوع دوم را فقط غذاشناس مى توانند تشخيص بدهد.
((بوسيله اكتشافات فراوان ، بشر امروز ميدانيد كه در خوراكيها اسرار ديگرى غير از پر كردن شكم وجود دارد و تنها با سير كردن معده نمى توان نيروى لازم براى بدن را بدست آورد. ممكن است شما غذا بخوريد، زايد هم بخوريد، ولى سوخت ماشين بدنتان لنگ باشد.
پس غير از گرسنگى ظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس ‍ گرسنگى ظاهرى ، يك گرسنگى ديگرى هم وجود دارد كه حس گرسنگى قادر به درك آن نيست و بايد با وسائل ديگر به وجود آن پى برد))(8)
كمبود مواد غذايى
در اثر گرسنگى قسم دوم كه همان كمبود مواد غذايى است مرگ تدريجى براى اشخاص پيدا مى شود زيرا بواسطه نرسيدن غذاى مورد احتياج به بدن ، رفته رفته جسم انسان نيرو و مواد لازم را از دست مى دهد و در صورت تهاجم ميكرب ، بدن تاب مقاومت و مبارزه را ندارد و بالاخره شكست مى خورد و از پاى در مى آيد.
براى كسانى كه مى خواهند ملتى را از پاى در آورند گرسنگى قسم دوم حربه خطرناك و كشنده اى است زيرا بدون جنجال و هياهو، مردمى را ندانسته و نفهميده با پاى خودشان به گور مى فرستند.
((فلسفه هاى گمراه كننده و بيگانه و فساد انگيز، عقيده دارند كه براى از پاى در آوردن ملتى نخست بايد سلامت و تندرستى او را ضعيف كرد و مبانى اخلاقى او را درهم شكست پس از آن به آسانى مى توان او را طعمه خويش ساخت )).
بعنوان مثال مى توان از نان سفيد، قند سفيد و مواد شيميايى نام برد، سفيدى اينها ظاهرا فريبنده است ؛ و رنگشان براى مشكل پسندان بسيار مطلوب و مطبوع است اما در واقع فاقد مواد حياتى و غذايى است .
زيرا در نان سفيد:
((سبوس كه جدار خارجى گندم است و دائما در هوا و در آفتاب غوطه ور مى باشد، و داراى مقدار زيادى ويتامين ها و عوامل فعاله است در اثر اعمال سفيدگرى نابود ميشود))(9)
بنابراين نانى كه از اين راه تهيه مى شود تنها گرسنگى قسم اول را از بين مى برد در حالى كه گرسنگى قسم دوم يعنى كمبود مواد غذايى به حال خود باقى است .
((در كشورهايى كه مثل كشور بلژيك در زمان جنگ اول جهانى ، نرم و الك كردن نان را ممنوع كرده بودند، تلفات ناشى از بيماريهاى قلبى ، تصلب شرائين ، مرض قند و فشار خون بفاصله يكسال تقليل فراوان يافت . تلفات همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بيش از هفتاد همه طبقات مردم در هر سنى مخصوصا كسانى كه بيش از هفتاد و پنج سال داشتند تنزل محسوس يافت اين نكته بطور مسلم ثابت مى كند كه سرچشمه بسيارى از امراض ناگوار پيرى ، ناشى از كيفيت تغذيه است (10)))
در رديف چيزهايى كه باعث فقر غذايى مى شود و مواد فعال غذاها را نابود مى سازد و در نتيجه ، گرسنگى قسم دوم را به وجود مى آورد مى توان از عمل سفيدگرى و كود شيميايى استفاده مى كنند كه در بعضى اوقات با گازهاى سمى تواءم است .
((آردهاى سفيد، تنها آرد الك كرده ساده نيستند بلكه در بعضى كارخانه ها آنها را با مواد شيميايى سفيد مى كنند و اين عمل سفيد گرى با گازهاى سمى انجام مى گيرد، مضحك تر آن كه بجاى خمير ترش هم مواد شيميايى بكار ميبرند كه كارخانجات شيميايى آنرا بجاى خمير ترش ساخته اند.
اين خمير ترش مصنوعى ساخت آمريكا كه در اغذيه فروشيها موجود است و متجدد آمريكا رفته آن را براى پختن كيك و شيرينى مصرف مى كنند از تركيبات زاج سفيد است و بايستى از آن جدا اجتناب كرد، زيرا در بنگاه فيزيولوژى دانشكده طب پاريس و بنگاه بهداشت غذايى به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و مضر تشخيص داده شد و نيز در همان مؤ سسات ، زاج را در سگ امتحان كرديم معلوم شد كه مولد زخمهاى سخت معدى و رودى است اين امراض در شهرهايى كه خمير مايه شيميايى مصرف مى شود و زياد ديده مى شود(11)))
كود شيميايى هر چند از نظر تميزى و صرفه و فراوانى و آسانى حمل و نقل آن مورد توجه كشاورزان قرار گرفته ولى نبايد غافل از خطراتى كه مستقيما از اين راه متوجه مواد غذايى ما مى شود باشيم .
((در اينجا بى اختيار به ياد كودهاى مصنوعى مى افتم كه دانشمندان مضرات آن را به وسيله آزمايش نشان داده اند از نظر شيميايى گندمى كه با كودهاى مصنوعى به عمل آمده است ممكن است گندمى طبيعى شناخته شود ولى تركيبات آن از نظر املاح معدنى با گندم طبيعى يكسان نيست سلولهاى سرطانى داراى مقدار زيادى پتاسيم هستند و كودهاى مصنوعى اين فلز را بحد زيادترى دارند))(12)
قبلا از قند سفيد نامى برده شد البته يكى از مواد ضرورى بدن ، مواد قندى اند كه در شيرينى هاى طبيعى مانند عسل ، خرما، كشمش ، چغندر و.... به مقدار زياد يافت مى شود ولى قند سفيدى كه ساخته شده دست انسانهاست و علم صنعت در آن دخالت كرده باعث مرگ تدريجى و مصنوعى ماست .
((مصرف قند در آمريكا از پنجاه سال به اين طرف دو برابر شده و به همين نسبت مرض قند و ديابت و عوارض آن افزايش يافته است .
طبق آمار دقيقى كه بدست آمده پنجاه و هشت سال پيش يعنى در سال 1900 هر فرد آمريكايى بطور متوسط هر سال پنج كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كرد ولى امروز با شيرينى هاى مختلف و شربتهاى قندى كه مثل اقيانوس جريان دارد هر فرد آمريكايى به طور متوسط بيش از 50 كيلو قند سفيد صنعتى مصرف مى كند و از ضرر و زيان آن هم بى خبر است اين بى خبرى نه تنها در آمريكا بلكه در تمام كشورهاى دنيا وجود دارد))(13)
غذا شناس
غذا شناس به معناى كسى است كه خاصيت خوراكى و انواع ميوه ها و سبزيها را دانسته باشد و بتواند آنچه را كه مورد نياز بدن هر كس از غذاهاى گوناگون است معين كند.
بدن ما مانند ماشينى است كه سوخت مخصوصى مى خواهد و ظرفيت و قدرت آن محدود است .
بديهى است كه اگر صاحب ماشين بيش از اندازه بر آن حمل نكند و سوخت مناسب را براى آن تعيين نمايد كمتر ممكن است به درد سر و ناراحتى بيفتد و از كار بى كار شود.
هر كس اگر غذاى خود را بيابد و بداند كمبود بدنش از چه جهت است و از خواص ميوه ها، سبزيها و انواع خوراكيها با اطلاع باشد و در موقع مناسب هر كدام را بكار ببرد، به طور حتم از بسيارى از امراض ، محفوظ و مصون خواهد ماند ولى بايد توجه داشت كه اين كار يك غذاشناس ماهر و استاد است كه بتواند بدين وسيله از كمبودهاى بدن ، جلوگيرى نمايد، و راه را براى هجوم انواع ميكربها مسدود نمايد، و نيز اگر مريضى به او مراجعه كرد، از همين سبزيها، ميوه ها و غذاهاى مخصوص و عرضه داشتن يك رژيم غذايى خاص ، با خرج كم و زحمت كمتر؛ او را از چنگال مرض و عفريت مرگ نجات دهد.
پزشك
پزشك به كسى گفته مى شود كه بعد از سالها رنج و زحمت فورمولهايى از تركيبات داروها را بداند و از دستگاههاى مختلف بدن آگاه باشد؛ و به چگونگى تاءثير دارو بر بدن وارد باشد و نيز بيماريها را بشناسد تا امراض ‍ گوناگون را به وسيله داروهاى مختلف كه به صورتهاى متفاوتند مداوا نمايد.
اهميت كار غذا شناسان
ارزش بيشتر كار غذاشناسان را مى توان با يك مقايسه اجمالى غذا و دارو درك كرد.
1 -
مداواى غذا شناس به وسيله گياهان ، ميوه ها، سبزيها، و غذاهاى متنوع است كه معمولا در اختيار همگان قرار دارد.
به خلاف داروهاى گوناگون كه با در نظر گرفتن مقدمات تهيه و توزيع آن غالبا از دسترس عده اى از مردم به دور است .
2 -
غذاهاى رنگارنگ يا ميوه هاى شيرين و خوش مزه و يا سبزيهاى معطر، مطبوع طبع همه كس و غذاى طبيعى بشر است ولى داروها چنين نيستند مثلا تزريق يك آمپول علاوه بر ايجاد درد و ناراحتى و گاه سرگيجه و خفقان قلب براى بيمار ترس و تشويق را همراه دارد.
3 -
از نظر اقتصادى ، مخارج نسخه يك پزشك قابل مقايسه با آنچه كه يك غذاشناس دستور مى دهد نيست .
4 -
دستورهاى غذا شناس عنوان پيش گيرى دارد يعنى نمى گذارد كه ميكروب در نهاد مريض نفوذ كند در صورتى كه بيشتر داروها براى از بين بردن درد و مرض است و كمتر اتفاق مى افتد كه داروهايى براى پيشگيرى داده مى شود.
5 -
اغلب داروهاى پزشك ، مخدر و مسكن است ، براى اعصاب و قلب مريض مضر است در صورتيكه غذاها و ميوه ها معمولا اثرات سوء و زيان بخش نخواهد داشت .
6 -
در صورت اشتباه پزشك در تشخيص ، ممكن است مريض بيچاره با استفاده از داروهاى عوضى به استقبال مرگ رود ولى اگر غذاشناس در تجويز سبزى مخصوص يا ميوه خاص ، اشتباه كند حال مريض به آن شدت و وخامت نمى رسد.
اسلام و تغذيه
اگر تمام قوانين و دستورات اسلام را بررسى نمائيم با اين حقيقت روبرو خواهيم شد كه دستورات اسلام منحصر به يك رشته از احتياجات خواسته هاى بشرى نيست بلكه اسلام جنبه هاى روانى و جسمى هر دو را در نظر داشته و برنامه هاى مفصل و دقيقى براى هر دو قسمت معين نموده است .
اين موضوع با مطالعه همه جانبه قرآن مجيد و روايات پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام كاملا روشن و واضح مى شود و بخوبى معلوم مى گردد كه دين اسلام جامع همه جهات است در قسمت اهميت سلامت جسم و دستورات بهداشتى و خواص ميوه ها و سبزيها و غذاها و تغذيه مى توان فصل بزرگى را در اسلام پيدا كرد كه بعضى از آنها در اين زمان عنوان معجزه پيدا كرده و براى نمونه به اين مطلب كه نويسنده كتاب ((خواب و خوراك )) از قول امام صادق (ع ) آورده توجه فرماييد وى مى نويسد:
((امروز ثابت شده است كه كاهو سرشار از كلسيم بوده و ويتامين هاى آ - ب - ث - د (ى 1) زياد دارد و به همين جهت خلقت گويچه هاى قرمز خون را زياد مى نمايد.(14)
اهميت اسلام به سلامت جسم
از آنجا كه تا جسم ، توانا و سالم نباشد روح و عقل و فكر نمى تواند به درستى ترقى و پيشرفت نمايد و از طرفى هم ترقى هر انسانى به وسيله عقل و فكر او مى باشد، بايد دانست كه سلامت بدن سهم بسزايى در عظمت انسان از نظر جنبه هاى علمى و صنعتى دارد.
لذا على (ع ) مصيبت بشر را در سه چيز ترتيب اهميت آن خلاصه نموده 1 - فقر و تنگدستى 2 - كسالت بدن و عليل بودن جسم 3 - امراض روانى از قبيل حسد، بخل و تكبر و و در مقابل ، سه چيز را از نعمت هاى <span lang="FA" style="line-height: 115%; font-family: &quot;Tahoma&


:: موضوعات مرتبط: پزشکی , ,
:: برچسب‌ها: گرسنگى ,

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : محمد احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 بهمن 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: